بیماری اوریون
سلام جوجوی مامان بعد از اینکه از مراسم نان پوشی شما برگشتیم، قرار شد برای مراسم های دهه اول محرم هر شب با مامن جون به مسجد برویم اما احساس کردم شما کمی تب دارید و بی حال هستید ، بنابراین به خانه رفتیم. بابا محمد برای انجام کاری شیراز رفته بودند و قرار بود فردا صبح برگردند . روز چهاردهم شهریور بابا محمد ساعت یک بعداز ظهر به بوشهر رسیدند و راه براه به اداره من آمدند تا با هم به خانه برویم .وقتی به خانه رسیدیم شما بغل مامان جون بودید و با یک نگاه ، بابا محمد متوجه ورم صورت شما شدند. بله یک طرف صورت شما به اندازه یک هلوی گنده متورم شده بود و ما متوجه شدیم که شما اوریون گرفته اید .عصر شما را به مطب دکتر ...