ماهان احمدی حیدریماهان احمدی حیدری، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

ثبت بهترین لحظات زندگی پسرم

شروع درمان زردی

1397/5/12 20:12
نویسنده : مامان ساره
620 بازدید
اشتراک گذاری

امروز جمعه دوازدهم مرداد ماهست .گل پسرم اینقدر آروم و چهره ای بسیار مظلوم دارید. نمی دونم چرا با با دیدن این  چهره معصوم و مظلوم یهویی بغض می کنم .البته روزی هزار بار بخاطر وجود نازت از خدا تشکر میکنم .تو بهترین هدیه خدایی . امروز صبح خاله سوده و عمو پیمان نیز برای دیدن شما به شیراز آمدند و برای شما یک ماشین خیلی  بزرگ  خریده بودند . خاله سوده از اینکه نتونست بود موقع زایمان من شیراز باشه خیلی ناراحت بود اما خوب اتفاقی بود که یهویی  پیش اومد و غیر قابل پیشبینی بود.خاله سوده با دیدن شما چنان ذوق کرد و قربون صدقه گل پسر نازم میرفت که نگو . هلوی مامان دیروز تا الان شما بیش از حد سرخ آلود شدید . مامان زهرا عقیده دارند که شما گرمی کردید و شاید هم زردیتون بالا رفته البته به گفته خاله صغری که خیلی توی اینکار  تبحر دارند، شما را کاهو پیچ کردیم و مدام تن شما را با عرق شاطره شستشو میدهیم . عصر نیز با مامان جون فروغ و بابا محمد به بیمارستان رفتید و مجددا آزمایش یرقان دادید و متاسفانه  زردی شما مقداری بالا رفته  بو  و به 11 رسیده بود که دکتر بیمارستان دستور بستری داده بودند اما بابا محمد و مامان فروغ قبول نکردند . بابا محمد بلافاصله برای تهیه دستگاه فتوتراپی به کالاهای پزشکی سر زدند تا توی خونه از شما مراقبت بشه . شب چشمای کوچولوت را بستند و شما را لخت زیر دستگاه گذاشتند و هر دو ساعت یکبار شما را از زیر دستگاه بیرون می آوردیم.قرار شد فردا صبح شما را نزد دکتر باقری ببریم. شب نیز آقا جون از بوشهر اومدند و از دیدن روی ماه شما بسی خوشحال شدند شما را تو بغل گرفتند و کلی بوسیدند .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)