17 دیماه
سلام نازنین مادر،
امروزیکشنبه هفدهم دیماست و شما هشت هفته شده اید .صبح من و مامان زهرا برای یکسری کارای پزشکی به بیمارستان دستغیب رفتیم مامان زهرا بیچاره هنوز مریض بود تا ساعت دو بیمارستان بودیم ،قرار بود امشب بابا جون از تهران برگرده و از طرفیم قرار بود دایی جلیل و زندایی میترا (دایی و زن دایی مامانی) به شیراز بیایند .عصر ساعت 5 دایی و زن دایی رسیدند بعد از خوردن عصرونه ، دایی جلیل بیرون رفت و من و زندایی کلی از بارداری صحبت کردیم اما زن دایی متوجه اینکه من نی نی تو راه دارم نشدند .شب تا دیر وقت بیدار موندم تا بابا جون از تهران برگشت و برای من هم یه سوغاتی زیبا آورده بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی