سفر دوباره بابا محمد

بعد از برگشتن ازسفر بابا محمد اعلام آمادگی خود را برای شروع به کار در کشتیرانی اعلام کردند. روز بیست و دوم خرداد از کشتیرانی تماس گرفتند . بابا محمد روز بیست و چهارم خرداد با آقا جون به سمت عسلویه حرکت کردند تا از انجا سوار کشتیBASKAR شوند .من و بابا محمد بسیار ناراحت و دلگیر بودیم .این اولین سفر بابا محمد بعد از تولد شما بود و برای هردو ما جدایی و دوریی با وجود شما بسیار سخت بود و بیشتر از همه بابا محمد از این دوری دلگیر بودند و مدام به فکر شما بودند که تو این مدت نیستند تا شیطنت و بازیگوشی های شما ر از نزدیک ببیند ولی خوب چاره ای نبود و بابا محمد بلاخره باید برای مدتی از ما دور میشدند .هنگام خداحافظی من و بابا محمد با وجود مقاومتهای زیاد نتوانستیم جلوی خودمون را بگیریم و بلاخره بغض هردومان ترکید وگلوله های اشک از چشمان هردومان سرازیر شد. بابا محمد که رفتند ، دلم خیلی گرفت، میترسیدم که نتوانم در نبود بابا ازپس اینهمه کار و نگهداری تو بر بیایم اما باخودم گفتم در این مدت باید تمام سعی و تلاشم را بکنم که هم مادر و هم پدر خوبی برای ماهانم باشم .از امروز من بودم و شما و یک دنیا شیطنت و بازیگوشی و خاطرهای شیرینی که باید بعدا برای بابا محمد تعریف می کردم.بابا محمد بیست نهم خرد از عسلویه بسمت چین حرکت کردند ، این چند روز مدام باهم درتماس بودیم اما از سی خرداد تا زمان ورودشان به چین عملا دیگر هیچ خبر و تماسی از او نخوهم داشت و تنها گزینه برای رصد کردن کشتی سایتMarinantrficaخواهد بود . انشالله سفر بیخطر وآرومی داشته باشند و صحیح و سلامت به مقصد برسند.