ماهان احمدی حیدریماهان احمدی حیدری، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه سن داره

ثبت بهترین لحظات زندگی پسرم

ختنه

1397/6/19 19:13
نویسنده : مامان ساره
227 بازدید
اشتراک گذاری

امروز نوزدهم شهریور است و دو روز مانده به ماه محرم ،  بعدا ز عروسی خاله سوده ، مامان فروغ و عمو مهدی تصمیم گرفتند که به اصفهان بروند اما قرار بر این شد که قبل از رفتن اونا به اصفهان ، شما ختنه بشوید . بنابراین بابا محمد دیروز برای شما از مطب دکتر علیمحمدی نوبت عمل ختنه گرفتند . امروز ساعت 9صبح ، شما را با مادر جون فروغ و بابا جون به مطب دکتر بردیم قبل از رفتن مادر جون شما را حمام دادند. بابا محمد نیز وسایل عمل را تهیه کردند . وقتی به مطب رسیدیم ،مادر جون با شما وارد اتاق شدند تا به آقای دکتر کمک کند اما طاقت نیاوردند و بابا محمد به جای ایشون داخل اتاق رفتند .من هم نتوانستم به مطب برم و بیرون منتظر ماندم. دورت بگردم پسرم ، مرد کوچکم تنها برای چند لحظه کوتاه هنگام  زدن آمپول گریه کردید و آرام شدید  .مبارکت باشه دلبندم.  آقای دکتر علیمحمدی بعد از عمل برای شما داروی تجویز کردند و گفتند تا یک هفته دیگه حلقه دورش می افته و اگر مشکلی پیش اومد با من تماس بگیرید.بعد از شما ، آقای دکتر انگشت مادرجون فروغ را که آبسه کرده بود ، عمل کردند.ظهر ساعت 12به خانه برگشتیم .شما  از درد به خودتون می پیچیدید و مدام گریه می کردی . بابامحمد، قرص فنورباربیتال را که دکتر تجویز کرده بودند به شما دادند تا بی تابیتون کمتر بشه .چند دقیقه گذشت تا اینکه راحت به خواب رفتی. مادر جون زهرا نیز با یک جعبه شیرینی آمدند ، برای شما اسفند دودو کردندو به شما پول هدیه دادند. آقا جون ، خاله سوده، خاله راحله ،عمو حبیب و عمو پیمان نیز بعداز ظهر آمدند ، آقا جون به شما پول  ، خاله سوده و عمو پیمان نیز عروسک و پول هدیه دادند .

 

 

پسندها (4)

نظرات (3)

🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
21 اردیبهشت 98 13:33
مبارکه😍🎂🌹
مامان ساره
پاسخ
مرسی
مهرآرامهرآرا
21 اردیبهشت 98 14:33
مبارکه💐
مامان ساره
پاسخ
تشکر😍
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
21 اردیبهشت 98 18:26
مبارکت باشه پسرخوشگل
مامان ساره
پاسخ
😘