شب یلدا
سلام عزیز مادر
امروز آخرین روز پاییزه ، بهتر بگم امشب، شب یلداست و قرار شده به مناسبت شب یلدا همه خانه ما باشند برای همین تو فکر تهیه بساط مهمانی شب یلدا هستیم .من و باباجون محمد ، برای شام پیتزا و خاله سوده نیز کیک شب یلدا را درست کرده و یه سفره کوچولو شب یلدای نیز پهن کردیم . قرار شده امشب تا دیر وقت بیدار بمونیم و خوش باشیم .امشب بعداز خوردن شام بابا محمد خبر اومدن تو را به آقا جون قاسم و عمو حبیب داد و اونا را سوپرایز کرد . آقاجون و بابا محمد به رسم هرسال حافظ خواندند وبابا محمد با صدای قشنگش برامون آواز خوند و تا دیروقت بیدار بودیم .یه شب بیادموندنی قشنگی داشتیم بخصوص از اینکه تو را تو راه داشتیم خیلی خوشحال بودیم .امشب یه تفاوت خیلی بزرگ و زیبا با سالهای قبل وجود داشت و اونم اینکه امسال فرشته کوچولویی تو را ه داریم. نفسم امیدوارم عمرت به بلندای شب یلدا باشه.راستی آقاجون اسم شما را گذاشتند جیکو و به منم میگه مامان جیکو .جیکوی عزیزم دوست دارم